هَوِع حالنا
خواندن این مطلب به هیچکس توصیه نمیشود.
گاهی دنیا خیلی تهوعآورتر از آنی میشود که فکر میکردیم و انتظار داشتیم. گلهای نیست واقعن؛ سکه همیشه دو رو داشته، دارد و خواهد داشت. همیشه روزگار بر وفق مراد نیست، گل و بلبل نیست، گاهی هم مهوع میشود. دهخدا در تعریف مهوع مینویسد: «دلآشوب. قیآور. اشکوفهآور. آن چه باعث بههم برآمدن دل و استفراغ شود.» حالا بیچاره من با این معدهی استوکی بیظرفیتام که یا از این سر بام میافتد یا از آن سرش، بینوا من با این ظرفیت ناچیز دلام برای به دوش کشیدن این حجم از تهوعآوری دنیا و مافیها. بیچاره آدمهای دور و برم که مثل زنان باردار بدویار، مدام باید عق زدنهای گاه وبیگاهام را تحمل کنند و دم نزنند... . فکر میکنم کلن هی در فراز «هَوِع حالنا»ئیم و در راه رسیدن به «احسن الحال»ش جور بدی یاتاقان زدهایم.